تعبیر مجموعه ای یا آماری

یک راه بیرون رفتن از این وضعیت (پارادوکس گربه شرودینگر) را می شناسیم – این که بگوییم ریاضیات مکانیک کوانتومی، یعنی پیش بینی بوسیله ی بر هم نهش های همدوس را نباید دقیقاً به این شکل تلقی کرد. در عوض می توان تعبیر مجموعه ای یا آماری را انتخاب کرد و گفت که مکانیک کوانتومی فقط پیش بینی نتیجه ی آماری آزمایش ها را ارائه می دهد.

 

 

از نظر فنی می توان بین آنچه حالت خالص و مخلوط نامیده می شود، تمایز قائل شد. حالت خالص مجموعه ی آماری هنگامی رخ می دهد که هر عنصر مجموعه ای از اجسام تنها در یک بر هم نهش همدوس قرار داشته باشد. حالت خالص، توصیف کوانتوم مکانیکی مجموعه است، و این بنابر تعبیر استاندارد است که همچنین می گوید رمبش یا فروکاهش بردار حالت برای تبدیل ناپیوسته ی حالت خالص، به مخلوطی از اجسام در ویژه حالت های گوناگون، ضروری است. ترکیب واقعی این مخلوط که در اندازه گیری ممکن است مشخص شود، به وزن آماری ویژه حالت های گوناگون در برهم نهش همدوس اولیه بستگی دارد.

 

ایده ی اصلی تعبیر آماری این است که نظریه ی کوانتومی را هرگز نمی توان برای یک جسم تنها، مثلا یک الکترون یا یک گربه، به کار بست. از سوی دیگر، آیا این در حکم آن نیست که از خیر یافتن نظریه ای فیزیکی برای توصیف جسم منفرد یا رویداد منفرد می گذریم؟ اما رویداد های منفرد به هر حال وجود دارند و امروزه حتی یک الکترون منفرد را هم می توان منزوی کرد (با استفاده از چیزی به نام تله ی پنینگ). بنابراین، حل پارادوکس اندازه گیری کوانتومی برای یک فرآیند منفرد کوانتومی، چنان که در مثال گربه ی شرودینگر مطرح می شود، کماکان باقی می ماند. بدین سان، نتیجه ی غیر مستقیم تعبیر آماری این که مکانیک کوانتومی را باید به وسیله ی نوعی نظریه ی با متغیر های پنهان که برای جسم منفرد هم کار می کند، تکمیل کرد.

 

 


بنده دانشجوی دکترای فیزیک ماده چگال از دانشگاه تربیت مدرس تهران هستم. حوزه مورد علاقه من فیزیک محاسباتی (به طور خاص نظریه تابعیت چگالی) و همچنین سیستم های توپولوژیک است.


There are no comments yet

  • سلام , مهمان
  • خروج
  • ورود

    Or use one of these social networks

This site is protected by wp-copyrightpro.com